بولتن

سوله بی انتها

بولتن

سوله بی انتها

از راه های سلوک عارفانه : طلب

یکى از پیامدهاى یقظه و بیدارى و پى بردن به عظمتها و کمالاتى که براى شخص دسترسى پذیر بوده و او از آنها محروم مانده است، درخواست نیل به آن عظمتها و کمالات با تمام وجود است. با پدید آمدن چنین طلبى، عزمی‌ قاطع بر طىّ طریق عرفان در سالک ایجاد می‌شود و سالک با خود و خداى خود عهد می‌کند، به هر قیمتى حتّى به بهاى جان، این راه را تا پایان ادامه دهد.

طلب

یکى دیگر از پیامدهاى یقظه و بیدارى و پى بردن به عظمتها و کمالاتى که براى شخص دسترسى پذیر بوده و او از آنها محروم مانده است، درخواست نیل به آن عظمتها و کمالات با تمام وجود است. با پدید آمدن چنین طلبى، عزمی‌ قاطع بر طىّ طریق عرفان در سالک ایجاد می‌شود و سالک با خود و خداى خود عهد می‌کند، به هر قیمتى حتّى به بهاى جان، این راه را تا پایان ادامه دهد.

لازمه طلب، دست به کار شدن و تلاش بی‌وقفه براى دستیابى به مقصود است. شخصى که همّ بزرگتر او نیل به تعالى و تقرّب است، سرانجام به جایى می‌رسد که به‌طور کامل از جاذبه دیگر خواسته‌ها رها می‌شود و تمامی‌ خواست او را تعالى و تقرّب به حضرت حق دربرمی‌گیرد. خداى متعال تأمین نیازمندى‌هاى زندگى دنیوى انسانها را تضمین کرده و از آنها خواسته است در پى خودسازى، تعالى معنوى و ساختن آخرتى مطلوب براى خود باشند.

نکته مهمی‌ در سلوک عرفانى این است که تنها خود سالک می‌تواند در اصلاح و تهذیب و کمال خویش مؤثّر باشد و لذا در نیل به کمال، خود باید کار خویش را انجام دهد.

نکته مهمّ دیگر این است که سالک باید با تشخیص، انتخاب و اراده خود گام در مسیر سلوک گذارد. با فشار و تحریک و تشویق دیگران و تحت تأثیر جوّ عمومی به عرصه سلوک وارد شدن، سالک را به مقصد نمی‌رساند.

نکته مهمّ بعدى این است که هرچه مقصدى که شخص در پى رسیدن به آن است، در نظر او ارزشمندتر باشد، شوق دستیابى به آن در او بیشتر و شدیدتر می‌شود.

نکته دیگر این است که به محض اینکه شخصى عزم گام نهادن در مسیر تعالى و تکامل کند، شیطان تمام توان

خود را به‌کار می‌بندد و لشکریان خود را بسیج می‌کند تا او را از طىّ این طریق بازدارد.

برخى از عوامل یأس‌آفرین و سست‌کننده طلب

1) ممکن است سالک پس از مراحل یقظه و توبه به لغزشى دچار شود. برخى از سالکان در این موارد از خود مأیوس می‌شوند و می‌پندارند مرد این راه نیستند و با از دست دادن امید، از ادامه راه دست می‌کشند. سالک باید بداند در این عرصه، انبیا و امامان(ع) به‌منزله اشخاص بزرگسال هستند و لذا معصومند و زمین نمی‌خورند. امّا او به‌مانند طفلى نوپاست و هر آن ممکن است زمین بخورد؛ ضمن اینکه باید تمام تلاش و دقّت خود را در مبتلا نشدن به گناه و اعمال بی‌ارزش به‌کار گیرد، در صورت بروز خطا باید دوباره بلند شود و به حرکتش ادامه دهد.

2( برخى از سالکان در اثنای سلوک احساس می‌کنند نه تنها پیشرفتى برایشان حاصل نمی‌شود، بلکه برخى از حالات و اعمالى را که قبلاً داشتند نیز از دست داده‌اند. جادّه‌اى که از نفس سالک به سوى مقصد می‌رود، برخى جاها سربالایى و در بعضى از قسمتها سرازیر است و لازمه رسیدن به مقصد، پذیرا شدن هر دو است. در اصطلاح اهل عرفان، سربالایى‌ها «بسط» و سرازیرى‌ها «قبض» خوانده می‌شود. حتّى گاهى خطا و لغزش سالک دستاوردهایى همچون مصونیّت از ابتلا به غرور و عُجب یا نجات از آنها، پى‌بردن به ضعفها و نقایص و... و بیشتر شناختن ارزش حالات و توفیقاتى که در حالت بسط، از جانب خداوند نصیب سالک می‌کند.

3) برخى از سالکان پس از مدّتى سلوک، دستاوردهاى خود را با دیگر سالکی که همزمان با آنها شروع به طی طریق کرده‌ است، مقایسه می‌کنند و چون دستاوردهاى او را بسیار بیشتر می‌بینند، از خود مأیوس می‌شوند. باید توجّه کرد زمینه‌هاى پیش از آغاز سلوک در وجود سالکان یکسان نیست. چه بسا سالکى به دلیل شرایط مساعد بیرونى و درونى، در مسیر خودسازى، کارش آسان و راهش کوتاه باشد. اما سالکى که با دشوارى‌هاى بیشترى طىّ طریق می‌کند، اجر و پاداش بیشتر و دستاوردهاى بزرگترى در انتظارش خواهد بود.

4) بعضى از سالکان پس از مدّتى مجاهده و سلوک، به دلیل پدیدار نشدن امرى غیرعادّى براى آنها، همچون رؤیاهاى معنوى و مکاشفات درونى و...، این‌گونه نتیجه می‌گیرند که تلاشهایشان بى‌ثمر بوده است. اما باید دقت کرد که:

- تحوّلات روحى و باطنى، همچون تغییرات اخلاقى و رفتارى، امرى تدریجى و محتاج به تلاش و مجاهده مستمر و گذشت زمان قابل توجّهى است.

- آنچه در جهاد اصغر، اکبر و اعظم از مؤمن خواسته شده است، به‌پاخاستن و مجاهده کردن است. نیل به نتیجه به دست او نیست و در قبال آن مسئولیّتى ندارد.

- سلوک سالک باید از هر گونه شائبه و غرضى جز اداى وظیفه و به‌جا آوردن ادب بندگى در محضر پروردگار خالى باشد. بنابراین نفس توفیق گام نهادن در طریق سلوک، بزرگترین موفّقیّتى است که شامل حال او شده است.

- خداى متعال خود، نیل همه سالکان صادق به پیروزى را تضمین کرده است. پس دیر یا زود، سالک به مقصود خواهد رسید.

- رفع حجب و کشف استار، براى کسانى که عقلهاى بزرگتر و پیچیده‌ترى دارند، اغلب دیرتر حاصل می‌شود.

- ممکن است در اثر سلوک، تحوّلات و تغییرات زیادى در سالک پدید آمده باشد، امّا همانگونه که شخص رشد جسمی‌ خود را احساس نمی‌کند، رشد روحى و معنوى خویش را نیز که به‌تدریج صورت می‌گیرد، کمتر احساس می‌کند.

- در موارد بسیارى، در عین اینکه خداوند آثار مجاهده و سلوک را به سالک عطا کرده است، امّا آن را از او پنهان می‌دارد. علّتش هم این است که سالک هنوز داراى چنان ظرفیّت و معرفتى نیست که به عُجب و غرور دچار نشود، یا گمان نبرَد به پایان راه رسیده است و به همان دستاوردها دلخوش و قانع نشود.

5) برای اشخاصى که در سنین بالا قصد سلوک می‌کنند و ممکن است سبب نگرانى شود و بر طلب آنها تأثیر منفى گذارد، احتمال فرارسیدن مرگ، پیش از رسیدن به پایان راه سلوک و نیل به مقصود است. باید توجّه کرد که اگر سالک با عزم راسخ راه سلوک را در پیش گیرد و قبل از رسیدن به پایان راه از دنیا برود؛ پس از مرگ، در عالم برزخ سیر او ادامه می‌یابد و به کمال می‌رسد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد