بولتن

سوله بی انتها

بولتن

سوله بی انتها

حجت مسلمانی من

"حجت مسلمانی" من اقبال لاهوری، جمال الدین ­اسدآبادی، شریعتی و مانند آن‌ها نیستند.
 جنبش‌های آزادی‌خواهی محترم‌اند اما، هیچ‌کدام "حجت مسلمانی من" نیستند.
در "حجت مسلمانی من" چاوز، مشائی، سیمون بولیوار، عمرمختار و خالد اسلامبولی هم هیچ جایگاهی ندارند.
"حجت مسلمانی من" در حرارت محبت آل علی علیهم السلام است که در دلم فوران کرده است.
"حجت مسلمانی من" سلمان است، مقداد است و ابوذر.  نه آن ابوذر که روشن‌فکران برای فروش کالایشان از خود ساخته اند، هرگز! ابوذری که در تاریخ به نام محب علی علیه السلام خودنمایی کرده، او "حجت مسلمانی" من است.
"حجت مسلمانی من" آن یاران تشنه لب دشت کربلا هستند که در آخرین لحظات عمرشان نگران بودند، نکند به عهدم وفا نکرده باشم.
"حجت مسلمانی من" قرآن است و حدیث است که به عمق جانم پذیرفته‌ام و به هیچ ژولیده‌ی تازه اتو کشیده‌ای! نمی‌فروشم‌اش.
"حجت مسلمانی من" حضور امام زمان علیه السلام است. گرچه ایشان را ندیده‌ام و قراری با حضرتشان نداشته‌ام و نامه‌ای و پیغامی نگرفته‌ام و در خواب و رویاء و مکاشفه‌ای هم صورتشان را ندیده‌ام اما با تمام وجود حضورشان را در دنیای خود یافته‌ام و یافته‌ام و یافته‌ام.

 آری! این است "حجت مسلمانی من"
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد