بولتن

سوله بی انتها

بولتن

سوله بی انتها

تفاوت های آموزش زبان انگلیسی در موسسات زبان و مدارس

محمدحسین ملکی- یادگیری زبان انگلیسی از دیرباز مورد توجه بسیاری از علاقه مندان به این زبان در سراسر جهان بوده است. با گسترش جوامع و برقراری بیشتر مناسبات اقتصادی، فرهنگی و سیاسی در بین کشورها و نیز پیشرفت شگفت انگیز دانش بشری و علوم، با گسترده شدن وسایل ارتباط جمعی و رسانه های شنیداری و دیداری، ورود رایانه ها به محل کسب و کار و زندگی انسان ها و احتیاج و اشتیاق آنها به تبادل نظر و کسب تجربه از یکدیگر و انجام داد و ستدهای مختلف باعث شده است که نیاز به استفاده از یک زبان مشترک که همان زبان بین المللی انگلیسی است، بیشتر از گذشته احساس شود.

ادامه مطلب ...

چرا زبان انگلیسی؟

زبان توسعه یافته ترین ابزار فکری است که برای برقراری ارتباط بین انسانها و جوامع انسانی به کار گرفته می شود. گرچه با ابزارهای دیگری مانند علایم، رقص و هنرهای بصری همچون نقاشی و مجسمه سازی نیز می توان ارتباط برقرار نمود، اما انتقال مفاهیم پیچیده ذهنی به ساده ترین و کامل ترین شکل ممکن فقط از طریق زبان نوشتاری و گفتاری ممکن است.

ادامه مطلب ...

نقد بازی trine2

بدون شک این بازی پس از بازی لیمبو یکی از بهترین بازی های دو بعدی امسال بود (1390) این بازی با سه شخصیت که هر کدام به درد بخشی از بازی می خورند ساخته شده که با زدن دکمه های 1 و 2 و 3 می توان آنها را تغییر داد.

مناظری که در این بازی به نمایش در می آیند بسیار زیبا می باشند و اگر ذره الی هم از نقاشی های مناظر خوشتان بیاید گاهی بازی را رها کرده و فقط به تماشای مناظر بازی می پردازید.

اشکال این بازی داستان ضعیفی است که برای آن انتخاب شده اما برای یک بازی دو بعدی نسبتا خوب است.

در این چند سال بازی های سه بعدی بسیاری ساخته شده اما هنوز بازی هایی چون limbo و trine2 گاهی آدم را بیشتر به خود مجذوب می کنند.

حکمت 5شناخت ارزش هاى اخلاقى (اخلاقى،سیاسی،اجتماعى)

وَ قَالَ [علیه السلام] الْعِلْمُ وِرَاثَةٌ کَرِیمَةٌ وَ الْآدَابُ حُلَلٌ مُجَدَّدَةٌ وَ الْفِکْرُ مِرْآةٌ صَافِیَةٌ .

و درود خدا بر او ، فرمود : دانش، میراثى گرانبها ، و آداب ، زیورهاى همیشه تازه ، و اندیشه ، آیینه اى شفاف است.

مشتری اشک

مشتری اشک

کعبه‎ی اهل ولاست صحن و سرای رضا شهر خراسان بُوَد کرب و بلای رضا

در صف محشر خدا مشتری اشک اوست هر که در اینجا کند گریه برای رضا

کیست پناه همه جز پسر فاطمه؟ چیست رضای خدا غیر رضای رضا؟

بر سر دستش برند هدیه برای خدا ریزد اگر دُرّ اشک، دیده به پای رضا

زهر جفا ریخت ریخت، شعله به کانون دل خونِ جگر بود بود، قوت و غذای رضا

نغمه ی قدّوسیان بود به آمین بلند حیف که خاموش شد صوت دعای رضا

یاد کند گر دَمی ز آن جگرِ چاک چاک خون جگر جوشد از خشت طلای رضا

از در باب الجواد می¬شنوم دم به دم یا ابتای پسر، وا ولدای رضا

بوسه به قبرش زدم، تازه ز طوس آمدم باز دلم در وطن کرده هوای رضا

گر برود در جنان یا برود در جحیم بر لبِ میثم بُوَد مدح و ثنای رضا

“غلامرضا سازگار”